تعمیرگاه ستفیکس

فراز و فرود نوغانداری در گیلان

فراز و فرود نوغانداری در گیلان

به گزارش تعمیرکار، از گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمی گردد. در دوره های مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینه ساز رقابت های مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم می شود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول می کند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن می رود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.


صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیله های ابریشم را از هم باز کرده و با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل می کند؛ از خاطراتش می گوید: « جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیله ها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیله های نُخاله را می رشتیم، پیله های خوب را می فروختیم.
پدر من، چهار تل انبار نوغان ( سازه های مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده می شد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تل انبار خرج یک عروسی را درمی آورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته می شد، با نردبان از تل انبار بالا می رفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرم ها برگ توت می دادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس می رفتیم بالای تل انبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. پس از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تل انبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تل انبار) داشتیم.
همه خواهر و برادرها از بامداد زود می رفتیم برای جمع کردن و پختن پیله ها. اگر دیر می جنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ می کرد، باید سریع پیله را می انداختیم در آب جوش و نخ می گرفتیم. هرکدام خوب بود، می فروختیم و هر پیله ای که ضعیف تر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ می رشتیم. با این نخ لباس می بافتیم، چادرشب می بافتیم برای دوخت خیاطی استفاده می کردیم. خلاصه نوغانداری همه اش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »

نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار می گذار و می گوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری می گذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم. گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ می گرفتند.»

از میان باغ توت به سمت تل انبار می رویم و او شیوه نوغانداری را توضیح می دهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که به اتمام رسید، تخم را به صورت جعبه ای از اداره نوغان می خریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم می نماییم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون می آیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع می نماییم. ۱۰ روز بعد کرم ها را می آوریم روی تل انبار؛ تل انبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. پس از این، برگ توت خوردن بیشتر می شود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.
خواب اول پس از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ می خورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمی خورد. ما می گوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل می دهد که ما نوغاندارها می فهمیم. باردیگر برگ دادن را شروع می نماییم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز می خورد ۴۸ساعت می خوابد. پس از خواب سوم، روی تل انبار گیاهان کرف می ریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خویش را به برگ های کرف مستحکم کند. پس از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر می نماییم، سپس کج چینی آغاز می شود و پیله ها را پخته و نخ می گیریم. قبلا تخم ژاپنی، کره ای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع می شد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم ساخته شده هم پایین می آید. »

بر مبنای منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمی گردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دوره های مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینه ساز رقابت های مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم می شود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران می شوند و ابریشم گیلان مهم ترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا می کرد.
سود حاصل از تجارت ابریشم، مهم ترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان می شود. به نحوی که تا قبل از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره می شد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوب های داخلی، تولید ابریشم هم گرفتار افول می شود. در دوره قاجار، بیماری معروف به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاست های استعماری، سبب رکود نوغانداری در گیلان می شود.
از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش جهت استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری شروع می شود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، برخی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول می شوند. در گیلان هم مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشم کشی امین الضرب در رشت راه اندازی می شود. این تلاش ها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم هم تأثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامه های آموزشی اولین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»
مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری می گیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از جانب دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغ های توت و مزارع پرورش کرم ابریشم به انجام می رسد. این روند تا دهه ۷۰ ادامه پیدا می کند اما عوامل گوناگونی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصی سازی کارخانه های ابریشم کشی، عدم پشتیبانی از بومی سازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را می شکند.

برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغ های توتی که در سفرنامه های دوره قاجار توصیف شده، شگفت آور است. بعنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) در رابطه با ابریشم گیلان می نویسد: « همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمت های سوریه و ترکیه صادر می شود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامه اش می نویسد: « در طول کرانه دریای کاسپین شهر های بسیاری را دیده ام که بهترین پارچه ابریشمی را می بافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و می نویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو می شود، عایدی فراهم می آورد.»
از این دست گزارش ها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید دشوار می باشد. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) دشوار می باشد تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر! ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید می شد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از راه دریای خزر)
زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده می شد و شهرستان های لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان لنگرود در دهه های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و بعد از آن شهر های لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)
هم اکنون نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه می دهد و معدود نوغانداران، با تل انبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری می کنند. افول نوغاندرای احتیاج به آمار و ارقام ندارد و از ویرانه های کارخانه ابریشم کشی شادروان امین الضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشم کشی تعطیل شده معروف به «فلاطوری» لاهیجان - که بوسیله ی یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعه سرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.

ساختمان مخروبه کارخانه ابریشم کشی امین الضرب در شهر رشت




منبع:

1403/02/08
19:27:47
5.0 / 5
323
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۱
لینک دوستان تعمیركار
SetFix تعمیرکار